۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

درد زخم های زندگی

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح انسان را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد.
این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم برسبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و مسخره آمیز تلقی بکنند- زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله ی افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تاثیر اینگونه داروها موقت است و بجای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزاید.
از اولین خطوط جادوی «بوف کور- ص.ه.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فهرست وبلاگ من