شب در انتظار صبح
صبح در ارزوی شب
تمام لحظه ها تهی ست.
من به جستجوی خویش در خودم
نه راه پس،نه راه پیش
نمانده هیچ روزنی از امید،
تیرگی ست.
بهار
این خوب فصل روزگار
میزبان بی نظیر
مهربان بی بدیل
در تمام لحظه ها جاری است
در دل من اما
چرا
جای او
خالی است.
3/3/1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر