۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

بهترینِ بهترین من


شعرهای زنده یاد فریدون مشیری را بسیار می خوانم و هربار گویی بار اول است ولی حسش همان حس گذشته,زیبا,لطیف,نزدیک...
کتاب شعر(بهار را باور کن )را هر وقت که وقت کنم می خوانم و هیچگاه از سروده هایش سیر نمی شوم ولی دلگیر چرا.

بهترینِ بهترینِ من

زرد و نیلی و بنفش
سبز و ابی و کبود!
با بنفشه ها نشسته ام
سال های سال،
صبح های زود.
*
در کنار چشمه سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر،
گیسوان خیسشان به دست باد،
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم،
رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم،
می تراود از سکوت دلپذیرشان،
بهترین ترانه،
بهترین سرود!
*
مخمل نگاه این بنفشه ها،
می برد مرا سبک تر از نسیم،
از بنفشه زار باغچه،
تا بنفشه زار چشم تو-که رسته در کنار هم-
زرد و نیلی و بنفش
سبز و ابی و کبود.
با همان سکوت شرمگین،
با همان ترانه ها و عطرها،
بهترین هر چه بود و هست،
بهترین هر چه هست و بود!
*
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهارها رسیده ام.
*
ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من!
لحظه های هستی من از تو پر شده ست
آه!
در تمام روز،
در تمام شب،
در تمام هفته،
در تمام ماه،
در فضای خانه،کوچه،راه
در هوا،زمین،درخت،سبزه،اب،
در خطوط در هم کتاب،
در دیار نیلگون خواب!
*
ای جدایی توبهترین بهانه ی گریستن!
بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام.
*
ای نوازش تو بهترین امید زیستن!
در کنار تو
من زاوج لذتی نگفتنی گذشته ام.
*
در بنفشه زار چشم تو
برگهای زرد و نیلی و بنفش،
عطرهای سبز و ابی و کبود،
نغمه های نا شنیده ساز می کنند،
بهتر از تمام نغمه ها و سازها!
روی مخمل لطیف گونه هات،
غنچه های رنگ رنگ ناز،
برگ های تازه تازه باز می کنند،
بهتر از تمام رنگ ها و رازها!
*
خوبِ خوبِ نازنین من!
نام تو مرا همیشه مست می کند
بهتر از شراب،
بهتر از تمام شعرهای ناب!
نام تو،اگرچه بهترین سرود زندگی ست
من تو را
به خلوت خدایی خیال خود:
«بهترینِ بهترینِ من»خطاب می کنم،
بهترینِ بهترینِ من!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فهرست وبلاگ من