۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

اشک

قطره ی اشک به دنبال بهانه ای بود  برای  زیستن
پس به او بخشیدم تجربه کردن این پیکار سخت را!
و او متولد شد از چشمانم
هنگامی که دل خونین بود و سودای سر از یاد رفته.
عمر کوتاهی داشت اشک لغزانم
دست،
 زدود راه پیموده اش را
و  اشک ناپدید شد به هنگامی که چشم خونین گشت و دل ارام گرفت.

20/8/88

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فهرست وبلاگ من