قطره ی اشک به دنبال بهانه ای بود برای زیستن
پس به او بخشیدم تجربه کردن این پیکار سخت را!
و او متولد شد از چشمانم
هنگامی که دل خونین بود و سودای سر از یاد رفته.
عمر کوتاهی داشت اشک لغزانم
دست،
زدود راه پیموده اش را
و اشک ناپدید شد به هنگامی که چشم خونین گشت و دل ارام گرفت.
20/8/88
پس به او بخشیدم تجربه کردن این پیکار سخت را!
و او متولد شد از چشمانم
هنگامی که دل خونین بود و سودای سر از یاد رفته.
عمر کوتاهی داشت اشک لغزانم
دست،
زدود راه پیموده اش را
و اشک ناپدید شد به هنگامی که چشم خونین گشت و دل ارام گرفت.
20/8/88
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر