باران می بارد
باد می کوبد مثل همیشه
همیشه این باد است به جای همه
گویی هیچ گاه فراموشمان نمی کند
هیچ یک از ساکنین این شهر کوچک را
من دوستش ندارم اما
هر بار که امد در هنگام رفتنش برد چیزی را
حتی یکبار برگ دلخواهم را با خود برد
دست سردش دست زیبای برگ رنگین پاییزی ام را
برگ سرخ و زرد و نارنجی ام را
گرفت و رقص کنان با خود برد
...
باران می بارد
کوچه گل شده است دوباره
کوچه تازه مان
کوچه ی خانه ی تازه مان
کوچه ی بدون خاطره
کوچه گل گشته
کوچه ای که هیچ گاه در ان از مدرسه باز نگشته ام
با الناز در ان ندویده ام
سیما رابه مدرسه نبرده و بازنگردانده ام
با ان دوچرخه قرمز, پوست ارنجم نرفته است
گریه هایم را ندیده است
خنده هایم را نشنیده است
کبوتران روی بام همسایه و صاحب خوش صدایشان را نشناخته است
عشقم در ان قدم نگذاشته است
کوچه گل گشته
کوچه دوران واقعیت ها
کوچه ی باید بزرگ بودن خانم بودن
کوچه بی صدا خندیدن ها
اهسته رفتن و امدن ها
کوچه ای با تابلویی برای تو با علامت دوچرخه سواری ممنوع!
کوچه ای با ساختمانهای بلند چند طبقه بدون کبوتر و صاحب خوش صدا
کوچه تازه بدون خاطره ی من
2009/02/12
باد می کوبد مثل همیشه
همیشه این باد است به جای همه
گویی هیچ گاه فراموشمان نمی کند
هیچ یک از ساکنین این شهر کوچک را
من دوستش ندارم اما
هر بار که امد در هنگام رفتنش برد چیزی را
حتی یکبار برگ دلخواهم را با خود برد
دست سردش دست زیبای برگ رنگین پاییزی ام را
برگ سرخ و زرد و نارنجی ام را
گرفت و رقص کنان با خود برد
...
باران می بارد
کوچه گل شده است دوباره
کوچه تازه مان
کوچه ی خانه ی تازه مان
کوچه ی بدون خاطره
کوچه گل گشته
کوچه ای که هیچ گاه در ان از مدرسه باز نگشته ام
با الناز در ان ندویده ام
سیما رابه مدرسه نبرده و بازنگردانده ام
با ان دوچرخه قرمز, پوست ارنجم نرفته است
گریه هایم را ندیده است
خنده هایم را نشنیده است
کبوتران روی بام همسایه و صاحب خوش صدایشان را نشناخته است
عشقم در ان قدم نگذاشته است
کوچه گل گشته
کوچه دوران واقعیت ها
کوچه ی باید بزرگ بودن خانم بودن
کوچه بی صدا خندیدن ها
اهسته رفتن و امدن ها
کوچه ای با تابلویی برای تو با علامت دوچرخه سواری ممنوع!
کوچه ای با ساختمانهای بلند چند طبقه بدون کبوتر و صاحب خوش صدا
کوچه تازه بدون خاطره ی من
2009/02/12
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر